فیلم هایی در رابطه با بیماری های واگیردار؛ وحشت عمومی - فروشگاه اینترنتی هرپو

تعداد فیلم هایی که در باب بیماری ساخته شده زیاد است. فیلم هایی که قهرمانان شان بیماری روانی دارند یا آثاری درباره بی خوابی، اسکیزوفرنی و سرطان و اعتیاد. اما به بهانه ویروس کرونا می خواهیم به فیلم هایی بپردازیم که درباره بیماری هایی است که ناگهان شیوع پیدا نموده اند. خوشبختانه این فیلم ها اکثرا خاتمه خوشی دارند که می توانند در این شرایط ما را به زندگی امیدوار نگهدارند.

موج پنجم

• عنوان اصلی: The 5th Wave
• کارگردان: جی بلیکسون
• بازیگران: کلئو گریس مورتز، نیک رابینسون، ران لیوینگستون
• محصول 2016

این فیلم اکشن علمی-تخیلی را جی بلیکسون کارگردانی نموده و فیلمنامه اش براساس رمانی به همین نام نوشته ریک یانسی که سال 2013 منتشر شد، اقتباس شده است. سونی حقوق این رمان را برای ساختن یک تریلوژی خرید. فیلم با بودجه 54 میلیون دلاری ساخته شده بود و 109 میلیون دلار فروش کرد.

داستان فیلم با ماجرای کیسی آغاز می شود. دانش آموز دبیرستان اوهایو که مسلح به یک اسلحه است از جنگل بیرون می آید تا به یک پمپ بنزین رها شده حمله کند. صدای مردی را می شنود که یاری می خواهد و زخمی است. از کیسی می خواهد هر دو تفنگ هایشان را پایین بگذارند. کیسی او را به اشتباه می کشد. نیروهای بیگانه به زمین حمله می نمایند. حمله ای که با پخش یک ویروس آنفلونزای پرنده ای بسیاری را مبتلا می نماید و مادر کیسی هم یکی از مبکوششدگان است. کیسی به همراه برادر کوچکتر و پدرش به همراه آن تعدادی که باقی مانده اند به کمپی در جنگل پناه می برند. ارتش به کمپ آن ها حمله می نماید و پدر کیسی کشته می شود و او از برادرش دور می افتد. طبعا بقیه فیلم کوشش کیسی برای بقا و یافتن برادرش است.

فیلمی که منتقدان اصلا دوستش نداشتند. به نظرشان جلوه های ویژه فیلم تاثیرگذار نبود و طرح داستانی آن هم از چند تکه بی ربط به هم تشکیل شده است. یکی از منتقدان گفته بود هر تکه ای از فیلم و هر دیالوگی از آن از فیلم دیگری قرض گرفته شده است.

12 میمون

• عنوان اصلی: 12 Monkeys
• کارگردان: تری گیلیام
• بازیگران: بروس ویلیس، برد پیت، کریستوفر پلامر
• محصول 1995

یک فیلم نئونوآر علمی تخیلی که از روی فیلم کوتاه اسکله شاهکار مستندساز بزرگ کریس مارکر که محصول 1962 بود الهام گرفته شده است. استودیوی یونیورسال حق تبدیل فیلم کوتاه اسکله را به فیلم بلند خرید. بودجه فیلم فقط 29.5 میلیون دلار بود اما در گیشه 168.8 میلیون دلار فروخت. برد پیت برای این فیلم نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.

فیلم داستان یک ویروش کشنده است که سال 1996 تقریبا همه نوع بشر را تحت تاثیر خودش قرار می دهد و بازماندگان مجبورند زیر زمین زندگی نمایند. گروهی تحت عنوان 12 میمون جزو عوامل پخش نماینده این ویروس شناخته می شوند. سال 2035 جیمز کول زندانی که در خرابه های فیلادلفیا زندگی می نماید انتخاب می شود تا آموزش ببیند و منبع اصلی ویروس را پیدا کند تا به دانشمندان یاری کند راهی برای درمان آن بیابند.

منتقدان روی هم رفته نگاه مثبتی به فیلم داشتند و می گفتند اگر چه طرح داستانی آن شلوغ است و درهم و برهمی هایی دارد اما در عوض اجراها عالی است و یک چرخش داستانی عجیب و غریب هم داریم که دیدن فیلم را تبدیل به تجربه ای تاثیرگذار می نماید.

28 روز بعد

• عنوان اصلی: 28 Days Later
• کارگردان: دنی بویل
• بازیگران: نائومی هریس، سیلین مورفی
• محصول 2002

یک فیلم انگلیسی ترسناک پسا آخرالزمانی که توسط الکس گارلند نوشته شده است. ماجرا از جایی آغاز می شود که گروهی از فعالان حوزه آزادی حیوانات در کمبریج تعدادی شامپانزه را آزاد می نمایند. به وسیله آن ها ویروسی در شهر می پیچد که سرعت شیوع بالایی دارد. 28 روز بعد از این فاجعه جیم که یکی از سفیرانی بود که با دوچرخه در کشور سفر می کرد در لندن از کما بیرون می آید و متوجه می شود که شهر تخلیه شده است. او در شهر می چرخد و نشانه هایی از فاجعه پیدا می نماید. یکی از آدم هایی که به ویروس مبتلا شده به او حمله می نماید اما دو نفر به نام سلنا و مارک نجاتش می دهند. سه نفر با هم همراه می شوند تا خودشان را نجات بدهند. مارک در درگیری با یکی از مبتلایان زخمی می شود و سلنا پیش از آن که مارک مبتلا شود او را می کشد. سلنا و جیم فرار می نمایند تا در نهایت ارتش به یاری شان بیاید.

فیلم در باکس آفیس فروش فوق العاده ای کرد. نقدهای منتقدان هم روی فیلم مثبت بود. آن ها معتقد بودند کارگردانی دنی بویل انرژی فوق العاده ای دارد. هم یک فیلم زامبی عالی است و هم به لحاظ نشانه های سیاسی تند و تیز است.

کوری

• عنوان اصلی: Blindness
• کارگردان: فرناندو میرلس
• بازیگران: جولین مور، مارک روفالو
• محصول 2008

احتمالا خیلی ها داستان فیلم را می دانند حتی اگر آن را ندیده باشند چون فیلم اقتباسی از کتاب کوری نوشته ژوزه ساراماگوی پرتغالی است که برنده جایزه نوبل هم شد. فرناندو میرلس برزیلی از روی این کتاب اقتباسی کرد که البته به شهرت رمان نشد.

داستان فیلم با نابینا شدن یک ژاپنی پشت چراغ قرمز آغاز می شود. اما نابینا شدن او عجیب است چون پیش چشمش همه چیز پشت یک پرده سفید پنهان می شود. رهگذری به او یاری می نماید تا به خانه اش برود اما بعد از رساندن او ماشین اش را می دزدد. همسر مرد او را پیش چشم پزشک می برد اما چشم پزشک چیزی تشخیص نمی دهد. فردای آن روز چشم پزشک هم نابینا می شود و حدسش بر این است که این نابینایی به وسیله تماس منتقل شده است. خیلی زود این بیماری تبدیل به اپیدمی می شود و مسئولان شهر تصمیم می گیرند مبتلایان را در ساختمان نظامی که بلااستفاده مانده قرنطینه نمایند. حجم تلخی و سیاهی و فشاری که روی مبتلایان به وجود می آید ترسناک است. آن ها حتی به یکدیگر هم رحم نمی نمایند.

چالش زیادی برای میرلس وجود داشت که چه طور بتواند نابینایی را به تماشاگر منتقل کند. فیلم نظرات متفاوت و متناقضی میان منتقدان ایجاد کرد. منتقد هالیوود ریپورتر نوشت که فیلم برانگیزاننده اما قابل پیش بینی است. منتقدان معتقد بودند که هر چند بازی جولین مور فوق العاده است اما کل فیلم نمی تواند آن حس رمان ساراماگو را منتقل کند.

فیلم در نمایش عمومی چندان پیروز نبود. در اکران آزمایشی ده درصد از تماشاگران فیلم به نیمه نرسیده سالن را ترک کردند.

شیوع

• عنوان اصلی: Contagion
• کارگردان: استیون سودربرگ
• بازیگران: مت دیمون، کیت وینسلت، جود لا
• محصول 2011

فیلمی که این روزها بیش از همه به آن رجوع می شود. یک تریلر اکشن پزشکی که گروه زیادی از ستارگان سینما در آن بازی می نمایند. سودربرگ و فیلمنامه نویس فیلم اسکات زی.برنز پیش از این سر فیلم اطلاع رسانی! همکاری پیروزی با هم داشتند.

فیلم در افتتاحیه جشنواره ونیز آن سال اکران شد. بودجه ساخت فیلم 60 میلیون دلار است و 135.5 میلیون دلار فروش داشته است. بث از یک سفر کاری در هنگ کنگ به آمریکا برگشته است و در طول سفر حس سرماخوردگی دارد. پسر شش ساله اش کلارک هم علایمی از سرماخوردگی از خودش بروز داده و مدرسه او را به خانه فرستاده است. شرایط سلامتی بث بدتر می شود و می میرد. در آتلانتا دکتر الیس نگران است که بیماری جدید یک جور سلاح بیولوژیکی است که مردم را تهدید می نماید. وحشت مردم را فرا می گیرد و در حالی که گروهی در کوشش پیدا کردن درمان هستند گروهی دیگر هم از این موقعیت سوءاستفاده می نمایند.

فیلم در پی شیوع چند بیماری از جمله سارس و آنفولانزای خوکی در دهه اول هزاره سوم ساخته شد. فیلم هم در باکس آفیس و هم نزد منتقدان خوب عمل کرد. منتقدان می گفتند که این فیلمی پرتنش با داستانی دقیق است که توسط گروه ستارگان فیلم به خوبی اجرا می شود.

من افسانه هستم

• عنوان اصلی: I Am Legend
• کارگردان: فرانسیس لارنس
• بازیگران: ویل اسمیت
• محصول 2007

تریلر اکشن پسا آخرالزمانی که اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته ریچارد متسون است که سال 1954 منتشر شد. علاوه بر ویل اسمیت، رابرت نویل متخصص ویروس شناسی ارتش آمریکا در این فیلم بازی می نماید.

سال 2009 یک ویروس سرخک که مهندسی ژنتیک شده و در حقیقت به عنوان درمان سرطان کشف شده بود، تبدیل به ویروسی کشنده می شود. ویروس 90 درصد مردمان دنیا را می کشد. آن بخشی از جمعیت که باقی مانده تبدیل به موجودات جهش یافته ای شبیه زامبی ها می شود. آن ها نسبت به نور آفتاب آسیب پذیرند. سه سال بعد از این شیوع سروان رابرت نویل، ویروس شناس ارتش آمریکا زندگی ایزوله ای در منهتن دارد و هنوز نمی داند که آیا از میان انسان ها کسی باقی مانده که به ویروس مبتلا نشده باشد؟ او هر روز روی موش ها آزمایش می نماید تا بتواند درمانی برای این ویروس پیدا کند و البته برای بقای خودش دنبال غذا می شود و پیغام رادیویی می فرستد تا ببیند کسی هست که هنوز از ویروس ایمن مانده باشد و جوابش را بدهد؟!

فیلم موقع اکرانش توانست در صدر باکس آفیس قرار بگیرد و رکورد پرفروش ترین افتتاحیه در ماه دسامبر را تا آن موقع زد. منتقدان از فیلم بدشان نیامد. معتقد بودند که جلوه های ویژه اش از کار درآمده و اجرای ویل اسمیت هم مسحورنماینده است. فقط با خاتمه بندی فیلم چندان موافق نبودند و این که کل ماجرای بیماری و ویروس چندان ترسناک از آب درنیامده بود.

وحشت در خیابان ها

• عنوان اصلی: Panic in the Streets
• کارگردان: الیا کازان
• بازیگران: ریچارد ویدمارک، جک پالانس
• محصول 1950

با همه فیلم های این فهرست تفاوت دارد. فیلم نوآری از الیا کازان که داستان یک سروان را روایت می نماید که با همکاری یک پزشک فقط یکی دو روز فرصت دارند تا جلوی بیماری طاعون را که به صورت اپیدمی در حال گسترش در شهر است و موجب وحشت مردم شده را بگیرد. آن ها باید دنبال منبع اصلی این ویروس بگردند.

فیلم در زمان خودش دچار ممیزی های زیادی شد و چندین بار به اداره کد گذاری فیلم های آمریکا رفت. فیلم نتوانست حتی هزینه تولیدش را هم برگرداند و خیلی ها داریل زانوک را به خاطر محل فیلمبرداری مقصر این ماجرا دانستند.

فیلم نقدهای متفاوتی از منتقدان دریافت کرد. برخی معتقد بودند که بسیار هیجان انگیز است و برخی دیگر می گفتند بیشتر شبیه ملودرام از کار درآمده چون واقعا هیچ نکته چندان دلهره آوری در آن وجود ندارد. کازان به سبک نئورئالیست ها سعی کرد که در این فیلم از نابازیگران و مردم نیواورلئان هم استفاده کند.